برف های بهاری

تک بیت های قشنگ. طرح های عاشقانه و موضوعات آموزشی

برف های بهاری

تک بیت های قشنگ. طرح های عاشقانه و موضوعات آموزشی

اساسات علم اقتصاد

مبادی اقتصاد

Principles of Economics

2013- 1392

بسم الله الرحمن الرحیم

علم اقتصاد چی است؟

در حالیکه ضرورت ها و تقاضا های انسان بسیار زیاد است، منابع لازم برای مرفوع ساختن این نیاز ها در روی کره زمین محدود است. از همین لحاظ به علم ضرورت است تا در حصه اختصاص و استفاده درست این منابع راه های درست و مناسب را برای ما نشان دهد. این علم را اقتصاد می نامند. باستفاده از این علم انسان ها تصمیم می گیرند که کدام نوع منابع را در کدام زمان به چه مقصد استفاده کنند و این منابع به کدام مقیاس میان مردم تقسیم شود.

تعریف علم اقتصاد:

از علم اقتصاد تعریف های زیادی شده است ولی مفاهیم معروف این علم قرار ذیل است:  

- علمی که از اختصاص و استفاده منابع محدود جهت رفع نیازمندی های جامعه ( ضرورت ها و آرزو ها) بحث می کند.

-          علمی که برای انسانها طرز درست استفاده از منابع را نشان می دهد.

-           اقتصاد علم تولید و مصرف اجناس و خدمات است و همچنان مدیریت ثروت را نشان می دهد که برای تولید این اجناس و خدمات لازم است.

اصطلاح  Economics:

این اصطلاح در زمان تمدن یونانی های باستان به وجود آمده است و از دوکلمه (  (oikos, "house“) یعنی خانه و ( (nomos, "custom" or "law) یعنی قانون ساخته شده است که در آن زمان به مفهوم قانون یا اصول خانواده ارایه می شد.

عوامل یا فاکتور های تولید در علم اقتصاد:

عبارت از  Land, Labor, Capital  یا زمین، کارگر و سرمایه می باشد. همچنان فکتور یا عامل چهارم آن تشبث یا ابتکار entrepreneurship   می باشد  که سه عامل دیگر را به کار می ندازد و اجناس یا خدمات را تولید می کند. به عباره دیگر متشبث یا مبتکر  entrepreneur  کسی است که با استفاده از منابع طبیعی خصوصا land از سرمایه  capitalخود استفاده میکند، کارگر   laborرا به کار می گمارد و تولید می کند.   انتراپرینور خطرات احتمالی (مثلا از دست دادن سرمایه و خساره)  را می پذیرد و یک پروسه تجارتی را آغاز می نماید.

پروسه تولید:

پروسه تولید سه عنصر دارد، 

۱. عوامل تولید (Inputs or Factors of Production) 

۲. خود پروسه تولید

۳. اجناس یا خدمات (Outputs)

به شکل ذیل نمایش داده می شود:

سه سوال اساسی در علم اقتصاد:

چی؟

چی باید تولید شود؟ چی مهم است؟ بالای زراعت زیاد توجه شود یا صنعت؟ این پرسش واضح می سازد که کدام نوع تولیدات در چه زمانی برای جامعه لازم است.

چطور؟

چطور  اجناس و خدماتی که در سوال بالا مشخص شد، تولید شود؟ آیا در تولید از کارگر زیاد کار گرفته شود یا از سرمایه زیاد؟ موثریت و صرفه جویی در کار ها به چه شکل  مراعات شود؟

کی؟

کی باید از خدمات و اجناس فوق الذکر استفاده نماید؟ چطور امتعه میان مردم تقسیم شود؟

تشریح چهار فاکتور یا عامل تولید؟

1.        :Landبه معنی زمین و سایر منابع طبیعی می باشد که تولید بالای آن صورت می گیرد

2.      Labor: زحمت یا کارگر: عبارت از زحمت و وقت اشخاص است که در پروسه اقتصادی کار می کنند.

3.       Capital سرمایه: دو نوع می باشد:

1.       سرمایه انسانHuman Capital : عبارت از مهارت ها و علم اشخاص است که سرمایه یک پروسه اقتصادی پنداشته می شود. (فرق سرمایه انسانی با Labor این است که labor به هدف وقت و زحمت کارگران استعمال می گردد ولی Human Capital  به معنی سرمایه است که از فنون، دانش و مهارتهای انسانها به وجود می آید)

2.      سرمایه فزیکی Physical Capital:  عبارت اند از تمام اشیا، مواد خام، وسایل کار و تعمیرات که در یک پروسه اقتصادی از آن استفاده می شود.

4.       متشبث یا مبتکر  Entrepreneur:  به آن شخص گفته می شود که از زمین، کارگر و سرمایه استفاده نماید و پروسه اقتصادی را آغاز و رهبری نماید. بدون متشبث سه عامل دیگر هیچ نتیجه نمی دهند.

عرضه و تقاضا:

در سال 2009 قیمت قهوه نوشیدنی در بعضی شهر های ایالات متحده بلند شد. وقتی اقتصاد دانان به جستجو درآمدند، دریافتند که علت آن خشک سالی در کشور ویتنام که یک تولید کننده و صادر کننده بزرگ دانه های قهوه است، بوده است.  این خشک سالی باعث پایین آمدن صادرات دانه قهوه به امریکا شد که متعاقباً قیمت های قهوه ستار بکس را بلند برد. پس به این نتیجه می رسیم که کم شدن عرضه یک متاع قیمت ها را بلند می برد.

حال فرض کنیم مردم در بعضی از شهر ها از سبب بلند رفتن قیمت قهوه به چای روی آوردند یعنی تقاضا برای چای بلند رفت. آیا کدام تغییری در قیمت های چای به وجود خواهد آمد؟ بلی. زیرا تقاضای بلند باعث بلند رفتن قیمت می شود.

تقاضا Demand

آن مقداری از متاع که در یک مدت معین در یک سلسله قیمت های معین خریداری خواهد شد.  تقاضا به یک متاع فقط به معنی آرزوی خریداری یک متاع نیست به طور مثال شاید تعدادی زیادی مردم آرزوی صرف طعام چاشت را در رستورانت پنج ستاره داشته باشند، ولی با قیمت بلندی که به این طعام گذاشته شده است تقاضای آن را نمی کنند.

رابطه قیمت با تقاضا:

قیمت با تقاضا رابطه دوجانبه دارد به این مفهوم که یکی بالای دیگری تاثیر دارند.

تاثیر مستقیم: تقاضا بالای قیمت تاثیر مستقیم دارد یعنی هر قدر به یک متاع تقاضا بلند می رود به همان اندازه قیمت آن بلند می رود.

تاثیر غیر مستقیم: ولی قیمت بالای تقاضا تاثیر غیر مستقیم یا معکوس دارد: هر قدر که قیمت یک متاع بلند می رود توان یا میل خرید به آن متاع کم می شود یا به عباره دیگر تقاضا به آن متاع کم می شود.

شکل: منحنی ارتباط قیمت بالای تقاضا:

اگر قیمت یک پاو قهوه چهار دالر باشد مردم 24 هزار پاو آن را در یک ربع میخرند و به مصرف میرسانند. حال فرض کنیم این قیمت به 6 دالر فی پاو بلند برود، مقدار مورد مصرف آن به 20 هزار پاو کاهش میابد.

سایر عوامل که بالای تقاضا تاثیر دارد:

 عوامل ذیل به جز از قیمت بالای تقاضا تاثیر دارند:

-          تغییر در عواید مردم: بعضا بلند رفتن عواید مردم قدرت خرید آنها را به یک متاع زیاد میسازد و باوجود بلند رفتن قیمت تقاضا به متاع بلند میرود.

-          تغییر در علاقه مردم به یک متاع (مود):  شاید تغییر در مود و علاقه مردم با وجود بلند رفتن قیمت تقاضای مردم را به یک متاع بیشتر بسازد.

-          تغییر در توقعات: یک تعداد مردم در مورد آینده میندیشند و وقتی متاع را میخرند که ارزان شود. یا اینکه متاع را پیش از رسیدن فصل معین آن میخرند مثلا لباس زمستانی را در تابستان میخرند.

اجناس بدیل یا  Substitute Goods

عبارت از اجناس آن که اگر قیمت یکی آن بلند برود تقاضا برای دیگرش زیاد میشود. مثلا اگر قیمت قهوه بلند می رود مردم به چای روی میاورند که و مقدار زیاد آن را می خرند یعنی تقاضا برای چای بلند می رود.

اجناس لازم و ملزوم یا Compliments

وقتی جنس اول بدون جنس دوم مورد استفاده نمیباشد اجناس Compliments  گفته میشود مثلا موتر و تیل موتر. در صورت که قیمت  یکی آن بلند میرود تقاضا برای دیگر آن کم می شود.

متاع عادی یا Normal Goods

به آن اشیایی گفته می شود که هر قدر عواید بلند می رود تقاضا به آنها زیاد تر می شود مثلا تکت طیاره

اشیایی نامطلوب یا Inferior Goods

به آن متاع گفته می شود که با بلند رفتن عواید تقاضا به آنها کم می شود یا اعتنا به آنها کم می شود. به طور مثال غذای رستورانت های بی کیفیت یا سواری در بس های شهری

 و یا امتعه که با پایین آمدن عواید تقاضا به آنها بلند می رود

علاقه، مود یا Taste

زمانی که مردم به یک متاع نظر به فرهنگ یا مود کمتر اعتنا می کنند تقاضا به این متاع کم می شود مثلا لباس های مخصوص.

ازدیاد در تعداد مصرف کننده ها:

این عامل نیز تقاضا را بلند می برد.

فرق بین عواید و ثروت:

عواید عبارت است از مقدار پول که یک شخص یا شرکت در یک مدت معین به دست می اورد ولی ثروت مقدار پول و سرمایه که یک شخص در یک وقت معین دارد. مثلا عواید یک شخص ماهانه یک هزار دالر است ولی ثروت وی در روز سوم ثور 1392 به پنجاه هزار دالر می رسد و شاید در آخر ثور 1392 زیاد یا کم شود.

سگرت و تقاضا برای استفاده آڼ:

برای اینکه دولت تقاضا برای سگرت را کم کند از راه های ذیل استفاده می کند:

-          اعلانات از طریق رادیو و تلویزیون  برای نشان دادن اضرار آن که در این صورت در تمام قیمت های سگرت تقاضا کم می شود

-          بلند بردن مالیات برای فروش سگرت که باعث بلند رفتن قیمت آن می شود. در این صورت نیز تغییر در تقاضا میاید ولی به شکلی که در قیمت های بلند تر کمتر سگرت به فروش می رسد

عرضه و تقاضا در پالیسی های اقتصادی:

از عرضه و تقاضا در پالیسی های اقتصادی کار گرفته می شود به طور مثال برای اینکه ازدحام وسایط در شهر کم شود، قیمت تکمیل کننده های وسایط یا تیل آن را با استفاده از وضع مالیات بلند افزایش می دهند که این امر باعث کاهش استفاده از وسایط می شود. همچنان ممکن است ازدحام را به پایین آوردن قیمت بدیل آن یعنی بس های شهری کنترول کرد طوریکه بس های رایگان یا با قیمت نازل توسط حکومت در شهر به کار انداخته شود، مردم خود به خود از وسایط تیزرفتار کمتر استفاده خواهند کرد.

عرضه یا Supply

عبارت از مقداری از متاع است که فروشندگان حاضر و قادر اند در یک قیمت معین در مدت معین به دسترس خریدار قرار دهند یا به فروش برسانند.  صرف آرزوی فروش را عرضه نمی گویند.

ارتباط عرضه با قیمت:

قیمت بالای عرضه تاثیر مستقیم دارد یعنی هر قدر که قیمت یک جنس بلند می رود به همان اندازه عرضه آن زیاد می شود.

فکتور های که عرضه را تقییر میدهد:

تکنالوژی: بهتر شدن تکنالوزی میتواند تولید را ارزان بسازد و عرضه بلند شود.

تعداد فروشنده ها: هر قدر تعداد فروشنده های یک متاع زیاد شود عرضه آن زیاد می شود.

ارزان شدن مواد خام: هرقدر مواد خام یک جنس ارزان یا فراوان شود به همان اندازه عرضه آن زیاد می شود.

مثلا اگر قیمت یک پاو قهوه 3 دالر فی پاو باشد مقدار عرضه آن به بازار برای فروش 7.8 تن خواهد بود ولی اگر قیمت قهوه به 5 دالر صعود کند عرضه آن به 11 تن خواهد رسید. البته این عرضه در مدت معین محاسبه می شود مثلا در یک ماه یا در یک سال.

عوامل دیگری که بالای عرضه تاثیر دارد:

-          هر قدر مصرف تولید کم شود عرضه بلند می رود .

-          پیشرفت در تکنالوژی باعث می شود که متاع با مصرف کم و در وقت کم تولید شود فلهذا عرضه بلند می رود .

-          هر قدر منابع تولید خصوصا labor  یا منابع بشری ارزان می شود، عرضه بلند می رود.

توازن بازار یا Market Equilibrium

حالتی است که عرضه تقاضا را پوره می کند یا به این معنی که توازن بازار عبارت از قیمت یک متاع است که در آن تمام متاع تولید شده به فروش می رسد .

بازار آزاد یا Free Market

بازاری را گویند که در آن عرضه و تقاضا قیمت اجناس را تعیین می کند یا بر عکس آن قیمت مقدار خرید و فروش را مشخص می سازد. در بازار آزاد کنترول از طرف دولت بالای قیمت ها، عرضه و تقاضا کم و یا وجود نمی داشته باشد.  برای عرضه هر متاع چندین عرضه کننده وجود دارد که به اساس رقابتی که دارند کوشش می کنند به کمترین قیمت ممکنه جنس را به فروش برسانند که باعث می گردد خریداران جنس را به پایین ترین قیمت ممکن به دست بیاورند.  اگر قیمت یک جنس توسط یک عرضه کننده بلند تعیین شود، عرضه کننده دیگر آن را ارزان خواهد فروخت و جنس در انبار های تولید کننده اولی باقی خواهد ماند.

هزینه از دست دادن فرصت یا Opportunity Cost

عبارت از فایده یا فرصتی است که یک شخص با اجرای یک کار آن را از دست می دهد. به طور مثال احمد بیست هزار دالر دارد و به منظور ازدیاد در عواید خود یک تراکتور خریداری می کند که در روز های جمعه و پنجشنبه (یعنی روز های که از وظیفه اصلی اش رخصت می باشد) با آن زمین های زراعتی را قلبه کند.  حال احمد چه فرصت های را از دست داده است؟ این شخص میتوانست با این پول پسرش را به یکی از پوهنتون های خارجی غرض تحصیلات عالی به سطح ماستری بفرستد که بعد از بازگشت ممکن با اشتغال وظایف خوب عواید خوب به دست میاورد. همچنان احمد می توانست این پول را در بانک ذخیره و از سود آن منفعت می برد بدون اینکه وقت اضافی اش ضایع شود. پس هزینه فرصت همان فواید یا فرصت های است که یک شخص با اجرای یک فعالیت اقتصادی از دست می دهد.  در مطالعه هزینه فرصت باید همه چیز را به پول تبدیل نمود.

هزینه فرصت نه تنها به سطح اشخاص و شرکت ها بلکه به سطح حکومت ها نیز محاسبه می گردد. مثلا وقتی یک دولت 500 میلیون دالر مازاد بودجه یا Budget Surplus  دارد اگر این پول اضافی در بخش انکشاف صحت عامه مصرف شود، چه فرصت های دیگری  را این کشور از دست داده است. به این منظور باید به اقتصاد دانان کشور به طور دقیق محاسبه هزینه فرصت ها را بنمایند.

خانواده یا (Household) :

عبارت از دو یا بیشتر اشخاص که (رشته قرابت داشته باشند و یانه) عواید خود را با هم شریک می سازند.

 Barter (معامله جنس با جنس):

 وقتی جنس با جنس به عوض پول تبدیل می شود.  مثلا یک سیر گندم در مقابل دو سیر جواری عوض می شود.  این نوع معامله در زمان قدیم قبل از کشف پول مروج بود ولی چون از یک طرف وزن اجناس زیاد بود و انتقال آن به بازار مشکل را به بار میاورد و از طرف دیگر معیار درست برای این تبادلات وجود نداشت مشکلات زیادی را به وجود آورده بود که با کشف و ترویج پول رفع گردید.  البته هنوز هم در بعضی مناطق دور دست و روستاها تبادله جنس با جنس تا حدی مروج است .

شرکت (Firm):

ارگان است که اجناس یا خدمات را تولید میکند و اعضای خانواده را به کار میگمارد.

Market (بازار)

جایی است که فروشنده و خریدار با هم ملاقات می کنند و جنس و پول یا به شکل کلاسیک جنس را با جنس تبادله می کنند

بعضا مارکیت ها منظم اند که فروشنده ها و خریداران یک متاع مخصوص در محل مخصوص جمع و معامله می کنند مثلا بازار محصولات زراعتی در یک دهکده در حالات دیگر مارکیت یک متاع غیر منظم بوده می تواند: مثلا مارکیت آیسکریم که فروشنده ها و خریداران آن پراگنده اند.

بازار مجازی یا Virtual Market:

عبارت از بازاری است که خریدار مجبور نیست مستقیما فروشنده را ملاقات کند ولی تبادله صورت میگیرد مانند خریدن از طریق انترنت

Market for Goods and Services بازار جنس و خدمات

همان بازار است که در آن اعضایی خانواده اجناس و خدمات را از شرکت ها در مقابل پول میخرند. یعنی در این بازار خانواده ها به شرکت ها و فروشنده ها پول میدهند و امتعه شان را میخرند.

Factor Markets بازار فاکتور- بعضا به نام مارکیت منابع انسانی نیز یاد میشود

بازار را گویند که شرکت ها، منابع (خصوصا منابع انسانی) مورد ضرورت شان  را در مقابل پول به دست میاورند. به این منظور شرکت ها برای خانواده ها پول میپردازند تا از منابع انسانی labor آنها جهت تولید استفاده کنند.

تبادله میان شرکت ها و خانواده ها را در دیاگرام ذیل ملاحظه نمایید.

شکل (  3 )     شرکت ها و خانواده ها

البته یک موضوع فراموش نشود که شرکت ها منابع را تنها از خانواده ها نمیخرند بلکه ممکن برای مواد خام و سایر وسایل کار به شرکت های دیگر مراجعه کنند. به همین منوال شرکت ها امتعه خود را تنها به خانواده ها به فروش نمیرسانند بلکه به شرکت های دیگر نیز به فروش میرسانند.  ناگفته نباید گذاشت که یک مقدار از پول که نمایش داده شده است توسط دولت به نام مالیات (از شرکت ها و خانواده ها)  جذب میشود.

برتری مقایسوی یا  Comparative Advantage

حالتی را گویند که یک کشور یا شرکت در تولید یک جنس یا نوعی از خدمات برتری داشته باشد (کشور بنگله دیش در تولید لباس و کشور آمریکا در تولید موتر)Positive

Economics اقتصاد مثبت about description

بخش از علم اقتصاد است که حالات و معاملات اقتصادی را بیان میکند . این شاخه علم اقتصاد مسائل اقتصادی را تفسی مینماید و حوادث یا تغییرات آینده را پیشبینی میکند.  مثلا ایالات متحده توسط مودل های کمپیوتری اثرات مالیات بلند را مطالعه میکند.

Normative Economics اقتصاد نورماتیف about prescription

ساحه از علم اقتصاد است که در مورد اینکه چطور اقتصاد مدیریت شود، بحث میکند و در کدام حالات چی باید کرد.

Competition:

رقابت بازار را ګویند که در آن برای هر متاع چندین خریدار و فروشنده وجود میداشته باشد.

Monopoly:

انحصار حالتی را ګویند که برای یک متاع فقط یک فروشنده وجود داشته باشد.

فرق بین برتری مقایسوی و برتری کلی Difference Between Comparative and Absolute Advantage

فرق اینست که در برتری مقایسوی یک شرکت یا کشور از یک چند کشور در تولید یک متاع بهتر است ولی در برتری کلی شرکت یا کشور از همه شرکت ها و کشور ها برتری دارد.

Demandتقاضا

عبارت از مقدار یک متاع است که خریداران حاضر و قادر به خرید آن هستند 

Variables  یا تغییر پذیر ها (متحول):

هر مقدار که قابل تغییر باشد به نام تغییر پذیر یاد میشود. یا به عباره دیگر اگر X به اعداد اطلاق گردد که قابل تغییر باشد پس X متحول است.

گراف متحول ها Variable Graph

 عبارت از تصویر رابطه میان دو و یا بیشتر متحول است که به شکل خطی یا منحنی رسم شده میتواند.

محور افقی Horizontal  و عمودی  Vertical (axis)

محور افقی معمولا به نام محور اکس یاد میشود و محور عمودی به نام محور وای یاد میشود.

Causal Relationship  یا رابطه علل و معلول

 وقتی که تغییر در یک وریانت باعث تغییر در وریانت دیگری شود به نام رابطه علل و معلول یاد میشود  به طور مثال ازدیاد درجه حرارت که باعث بلند رفتن تقاضا برای نوشابه های گازدار میشود.

Independent Variable یا وریانت (متحول) مستقل

 به آن وریانت ګفته میشود که تغییر آن حاکم بالای وریانت دیگر باشد مثلا در رابطه فوق ازدیاد درجه حرارت  هوا مستقل است 

وریانت متعلق یا Dependent Variable

به وریانت گفته میشود که تابع وریانت دیگر باشد مثلا مصرف نوشابه گازدار که تابع وریانت درجه حرارت  هوا است.

شکل (   5 ) متحول مستقل و متحول تابع را نشان میدهد

منحنی یا Curve

عبارت از خط است که از وصل کردن نقاط تقاطع متحول ها به دست میاید

رابطه خطی مستقیم یا Linear Relationship

وقتی که نقاط تقاطع متحول ها شکل خط مستقیم را بگیرد (خط مستقیم خط است که کوتاه ترین فاصله میان دو نقطه را نشان میدهد)

رابطه غیر خطی  Non-linear relationship

 وقتی که وصل کردن نقاط دو متحول خط مستقیم را رسم نکند یعنی خط کج یا منکسر را رسم کند.

رابطه مستقیم Positive Relationship

وقتی ازدیاد یک وریانت یا متحول باعث ازدیاد متحول دیگر شود این رابطه را رابطه مستقیم یاد میکنند. رابطه مستقیم  در گراف به شکل خط صعودی نشان داده میشود.

رابطه غیر مستقیم  Negative Relationship

وقتی ازدیاد یک وریانت یا متحول باعث کاهش وریانت دیگر شود.  مثلا قطع جنگلات (به حساب هزاران درخت) که باعث کاهش در تعداد پرندگان میشود.

قیمت یا Price

قیمت در بازار نقش مهم دارد و شاخص اساسی عرضه و تقاضا میباشد. به طور مثال منازل که نزدیک ساحل استند محدود استند و همگی نمیتوانند به آن دسترسی بیابند یا بهه عباره دیګر تقاضا برای خرید آنها بلند است و لی عرضه آنها کم: چطور میتوانیم این حالت را در بازار تمثیل نماییم؟؟ جواب: اینست که قیمت این خانه ها بلند میرود ولی خریداران نباید کم بودن یا ندرت این خانه ها را از سبب قیمت آن نپندارند بلکه این قیمت است که محدودیت آنها را به نمایش میکشد. اگر  حکومت بخواهد قیمت منازل مسکونی نزدیک ساحل را کنترول کند چی اتفاق خواهد افتاد؟ در این حالت مردم از طریق رشوه،  بازار سیاه، واسطه و سایر طرق نامطلوب به خرید آنها دسترسی پیدا خواهند کرد. 

همچنان پیشرفت روز افزون تکنالوژی جدید باعث شده است که نرخ های وسایل کمپیوتری روز به روز ارزان تر شده بروند ولی کمتر شهروندانی استند که از علت اصلی ارزان شدن آن باخبر باشند. همچنان کشف یک معدن بزرگ آهن شاید به سمع تعدادی محدودی برسد ولی ارزان شدن میز چوکی فلزی به همگی خبر خوشی است.

قیمت یک شاخص خوب برای عرضه کننده گان نیز است طوریکه آنها را از مقدار فروشات امتعه شان آگاهی میدهد و به ایشان میفهماند که کدام جنس را زیاد تولید کنند و کدام یکی را کم عرضه کنند.

مصرف و قیمت:

 تولید کننده گان از شیر سایر لبنیات را مانند پنیر، مسکه و آیسکریم میسازند. فرض کنیم تقاضا برای پنیر بلند رفت چی اتفاق خواهد افتاد؟ اولا بعد از بلند رفتن تقاضا برای پنیر قیمت آن بلند میرود و تولیند کنند ه گان برای اینکه مفاد بیشتر به دست بیاورند مقداری بیشتر پنیر را تولید میکنند که این مقدار بیشتر پنیر، مقدار بیشتر شیر را مصرف میکند یعنی یک مقدار زیاد سهم شیر آیسکریم و مسکه در تولید پنیر مصرف میشود. در نتیجه قیمت شیر ، آیسکریم و مسکه نیز بلند میرود.

پیس اقتصاد که به اساس قیمت استوار باشد هیچ وقت عرضه را بیش از تقاضا نمیسازد و هیچوقت گدام ها را از اجناس غیر ضروری پر نمیسازد.

در زمان اتحاد شوروی

در زمان حکومت سوسیالیستی اتحاد شوروی مقدار عرضه امتعه توسط سیاستمداران و نقش ناچیز اقتصاد دانان تعیین میشد. قیمت امتعه نیز نظر به عایدات مردم و مصرف تولید آن گذاشته میشد نه به اساس تقاضا که در بعضی موارد جنس در چند روز از بازار ناپدید میشد و در حالات دیگر در گدام ها باقی میماند

در سال های اخیر حاکمیت کمونستی شوروی اصلاحات تحت عنوان شفافیت و اصلاح در دست گرفته شد که آنهم کامیاب نگردید.

ذر جهان سرمایه داری و بازار آزاد :

قیمت تعیین کننده مقدار تولید است. به هر اندازه که جنس زیاد خریده میشود قیمت آن بلند میرود و عرضه کننده گان نیز مقدار بیشتر آن را میسازند تا تقاضا را پوره کنند و مفاد به دست بیاورند. همچنان در سیستم بازار آزاد تولید کننده کوشش میکند  تولید کمترین مصرف را داشته باشد.

تمایل پرداخت  Willingness to Pay

تمایل پرداخت عبارت از بلند تریت قیمت است که یک خریدار حاضر است در مقابل یک متاع بپردازد.

فایده خریدار surplus of buyer

اگر تمایل خرید احمد برای خریدن یک لیتر روغن 3 دالر باشد ولی وی این یک لیتر روغن را وی به یک لیتر به دست بیاورد وی 2 دالر فایده surplus   کرده است. یعنی اینکه:

(فایده  surplus)= تمایل خرید – پرداخت

شکل (6  )

Supplier Surplus یا فایده عرضه کننده

احمد تمایل دارد یک توپ والیبال  را به پنج دالر به فروش برساند ولی در بازار آن را به 7 دالر میخرند پس احمد 2 دالر surplus داشته است.

یعنی:   (supplier surplus  یا فایده عرضه کننده) = willingness of supply – Price

شکل (7)

نقطه توازن مارکیت Market Equilibrium

حال فرض میکنیم در بازار روز جمعه در یک پوهنتون صد دانش آموز کتاب های مستعمل شان را جهت فروش میبرند و صد ها دانش آموز هم جهت خریداری کتاب مستعمل آمده اند. خریدار که بلند ترین تمایل خرید را داشته باشد اولین خریدار خواهد بود و خریدار با تمایل خرید بلند دوم خریدار دوم خواهد بود. به همین ترتیب فروشنده که نازلترین تمایل فروش اولین و به همین ترتیب فروشنده پایین دوم و سوم...

وقتی گراف ها رسم میشود به دست میاید که در قیمت 30 دالر فی کتاب  کتاب های عرضه شده مساوی به کتاب های تقاضا شده است پس این نقطه (30 دالر) توازن مارکیت است که به این قیمت 1000 کتاب به فروش میرسد.

تعریف توازن بازار: حالتی را گویند که قیمت یک متاع به حدی باشد که مقدار عرضه مساوی به مقدار تقاضا شود.

Total Surplusمجموع فواید:

عبارت از مجموع فواید مصرف کننده و تولید کننده میباشد.

کنترول قیمت Price Control

بعضا قیمت ها توسط دولت های حاکم کنترول میشود. علت کنترول قیمت اهداف سیاسی، راضی نگهداشتن مردم عام و غیره میباشد.

در بازار آزاد قیمت توسط عرضه و تقاضا کنترول میشود که باعث به وجود آمدن توازن بازار میشود.  مثلا در بعضی موارد وقتی کرایه های منازل مسکونی بلند میرود دولت حدود بلند ترین قیمت را تعیین میکند.  همچنان عرضه بیش از حد کارگران غیر مسلکی باعث پایین آمدن مزد میشود که دولت در این صورت حد اقل نرخ را تعیین میکند. قیمت دو نوع کنترول میشود: تعیین سقف و تعیین حد پایین

Price Ceiling  تعیین سقف برای قیمت

عبارت از تعیین حد اعظمی برای قیمت اجناس یا خدمات است.

این کنترول توسط حکومت ها در زمان حادثات طبیعی، جنگ ها و قحطی ها اجرا میگردد. مثلا در زمان جنگ جهانی دوم فلزات مانند آهن و المونیم به طور کتلوی در سلاح ها و افزار جنگی استفاده میشد فلهذا قیمت اجناس فلزی دیگر بلند رفت. حکومت آن زمان سقف قیمت را بالای تولید کننده های آهن و المونیم وضع کرد. به همین منوال در سال 1973 صادرات تیل توسط کشور های اوپیک تقلیل یافت و قیمت تیل در ایالات متحده بالا رفت. حکومت آن زمان آمریکا برای تولید کننده های محلی تیل خام سقف قیمت تعیین نمود.

 کنترول قیمت توسط تعیین سقف چه تاثیرات سو داشته میتواند:

تعیی سقف پایین تر از نقطه توازن باعث میگردد که عرضه کنند ه ها حاضر نشوند به قیمت پایین متاع را عرضه نمایند و این امر باعث کاهش متاع در بازار میگردد. همچنان کمبود باعث ضیاع وقت نامیدی و خستگی متقاضیان و عرضه کننده گان میگردد. همچنان قیمت پایین کیفیت متاع را نیز پایین میاورد. بعضا کنترول سقف باعث میگردد مردم از راه های مخفی و غیر قانونی برای معاملات شان کار بگیرند. آن مقدار متاع که از سبب تعیین سقف به فروش رسیده نمیتواند به نام deadweight loss یاد میکنند.

اگر سقف برای یک متاع تعیین شود عرضه کم میشود و تقاضا زیاد که باعث کمبود متاع در بازار شده میتواند.

شکل ( 8    )

کنترول قیمت توسط تعیین سقف چه تاثیرات سو داشته میتواند:

تعیی سقف پایین تر از نقطه توازن باعث میگردد که عرضه کنند ه ها حاضر نشوند به قیمت پایین متاع را عرضه نمایند و این امر باعث کاهش متاع در بازار میگردد. همچنان کمبود باعث ضیاع وقت نامیدی و خستگی متقاضیان و عرضه کننده گان میگردد. همچنان قیمت پایین کیفیت متاع را نیز پایین میاورد. بعضا کنترول سقف باعث میگردد مردم از راه های مخفی و غیر قانونی برای معاملات شان کار بگیرند. واقعات subletting یا کرایه دست دوم هم ممکن به وجود بیاید. آن مقدار متاع که از سبب تعیین سقف به فروش رسیده نمیتواند به نام deadweight loss یاد میکنند.

اشغال نامناسب آپارتمان های نیویارک:

در صورت تعیین سقف بالای آپارتمان های نیویارک یک تعداد مردم که ضرورت زیادی هم به آپارتمان ها ندارند، یک تعداد زیادی از آنها را اشغال میکنند. در حالیکه مردم واقعا محتاج بدون آپارتمان باقی میمانند.  مانند شخص سرمایه دار کلیفورنیای که یک آپارتمان را برای تفریح در نیویارک کرایه کرده و فامیل بزرگ که بدون آپارتمان باقی میمانند. اگر کرایه دوباره به اساس بازار به 1000 صعود کند شخص سرمایه دار  از کلیفورنیا از کرایه آن را قطع خواهد کرد.

ضیاع منابع Wasted Resources:

در سال ۱۹۷۳ وقتی حکومت امریکا سقف قیمت را برای محصولات تیل وضع کرد، باعث کم شدن عرضه تیل گردید که مردم ساعت ها را در قطار های پمب ستیشن ها سپری میکردند, در حالیکه آنها میتوانستند در این وقت کارهای دیگری را اجرا کنند یعنی opportunity cost یا هزینه مصرف بلند رفت

کیفیت پایین:

عرضه کننده ها با قیمت پایین حاضر نیستند آپارتمان های کرایی را ترمیم نمایند فلهذا کیفیت پایین میاید. درحالیکه متقاضیان حاضرند با کرایه بلند تر کیفیت بلند تر را بخرند.

بازار سیاه:

برمیگردیم به زمان که تکت سینما ها در افغانستان توسط حکومت کنترول شده بود و سقف برای آن تعیین گردیده بود. آیا تکت ها در بازار سیاه فروخته میشد؟

چرا بازار سیاه بد است؟

       جواب:

                1. شکستاندن قانون بد است

                2. کسانی که به قانون وفادار اند زیان میبینند

کنترول قیمت در وینزویلا:

هوگو چاویز بالای محصولات خوراکی سقف تعیین نموده بود. این امر باعث شد تولید کننده گان و وارد کننده گان آنرا کم وارد نموده و طاق های گوشت و بوره در سوپر مارکیت ها خالی بمانند.

حد اقل قیمت یا Price Floor

این کنترول توسط بعضی از حکومت ها برای بلند کردن نرخ اجناس یا خدمات استفاده میشود. مثلا برای اینکه دهقانان عواید بهتر داشته باشند و عرضه مواد غذایی را بلند نګه دارند، حکومت حد اقل قیمت را بالای محصولات زراعتی وضع میکنند.  در زیادتر کشور ها حد اقل قیمت برای نرخ کار یا مزد کار تطبیق میشود تا مردم از فقر نجات یابند، که به نام Minimum Wage  یا حد اقل مزد یاد میگردد.

تاثیرات سوء حد اقل قیمت/مزد:

*حد اقل قیمت یا Price Floor

این کنترول توسط بعضی از حکومت ها برای بلند کردن نرخ اجناس یا خدمات استفاده میشود. مثلا برای اینکه دهقانان عواید بهتر داشته باشند و عرضه مواد غذایی را بلند نګه دارند، حکومت حد اقل قیمت را بالای محصولات زراعتی وضع میکنند.  در زیادتر کشور ها حد اقل قیمت برای نرخ کار یا مزد کار تطبیق میشود تا مردم از فقر نجات یابند، که به نام Minimum Wage  یا حد اقل مزد یاد میگردد.

تاثیرات سوء حد اقل قیمت/مزد:

اگر چه از یک طرف کمک میکند تا مردم عایدات مناسب داشته باشند و ضروریات زندگی خود را مرفوع سازند، از طرف دیگر تعیین حد اقل مزد تقاضای کار را زیاد ولی عرضه آنرا کم میکند یعنی اینکه بیکاری را در جامعه افزایش میدهد. خصوصا کسانی که کار ندارند برایشان مشکل است که با مزد که تعیین شده است صاحب کار شوند.

حد اقل مزد برای کسانیکه تخصص و تجربه دارند کدام تاثیر ندارد بخاطریکه مزد آنها بلند تر از حد اقل مزد میباشد. ولی کسانی ازین مقرره زیاد متاثر میشوند که بی تجربه و غیر تخصصی اند و یا هم کارطلبان جوان که حاضرند حتی به مزد کم شامل وظیفه شوند.

تاثیرات سوء حد اقل قیمت/مزد:

فرض کنیم در بازار آزاد قیمت یک پاو مسکه یک دالر است و در این نرخ حدود 10 میلیون پاو آن خرید و فروش میگردد. دولت برای اینکه تجارت تولید شیر را تقویه کرده باشد, قیمت حد اقل یک پاو مسکه را 1.2 دالر تعیین میکند. بعد از تعیین قیمت جدید تقاضا به مسکه به 9 میلیون پاو کاهش میابد ولی عرضه کننده گان حاضرند در بدل قیمت جدید 12 میلیون پاو را به فروش برسانند و این باعث میشود که 3 میلیون پاو مسکه اضافی surplus  باقی بماند.

متاع اضافی در نتیجه تعیین حد اقل قیمت چه میشود؟

این متاع اضافی بعضا توسط حکومت خریداری میشود و گدام های دولتی از آن مملو میگردد. متاع اضافی مثلا مسکه را در میشود به شکل رایگان در نان چاشت مکاتب استفاده کرد. یک تعداد حکومت ها صادر کنند ه ها را حمایت میکنند که متاع اضافی را به خارج صادر کنند. حتی در بعضی حالات آن را تخریب میکنند و یا حکومت به تولید کننده گان پول میپردازد تا از تولید اضافی آن جلوگیری به عمل بیاید. در سال های 1930 رکود اقتصادی حکومت را مجبور کرد که برای تقویه دهاتیان حد اقل قیمت را بالای محصولات زراعتی مانند گوشت و لبنیات وضع کند. Surplus  که از سبب این پالیسی به وجود آمد به نان چاشت مکاتب به شکل رایګان تخصیص داده میشد که از سبب کالوری و چربی زیاد این غذا ها، چاقی را در بعضی اطفال به وجود آورد. J

پایین آمدن تقاضا:

چون قیمت حد اقل تعیین میشود که از نقطه توازن بلند باشد،  و باعث  deadweight loss  میشود. به این معنی که تعیین حد اقل قیمت  و حد اکثر قیمت هر دو باعث کاهش مقدار تقاضا میګردند

آیا تعیین حد اقل قیمت همیشه تاثیر سوء دارد:

نخیر- این ارتباط میگیرد به نوع قیمت: به طور مثال اگر حد اقل قیمت در مثال بالا به عوض 1.2 دالر 0.8 دالر تعیین گردد کدام تاثیر قابل ملاحظه بالای مقدار خرید و فروش نخواهد داشت.

ساحه Deadweight loss  یا تاوان:

عبارت از آن ساحه است که کاهش مقدار تقاضا شده یک متاع را بعد از تحمیل حد اقل قیمت، نشان میدهد.

توزیع نامناسب از سبب حد اقل قیمت یا  inefficient allocation of sales due to price floor

بلجیم حد اقل مزد بلندی را وضع کرده است. روزیتا در یک برگر فروشی کار میکرد. مالک دوکان او را برطرف کرد و به عوض وی پسرش را به کار گماشت، در حالیکه اگر موضوع حد اقل مزد نمیبود، مالک دکان میتوانست با پول کمتر روزیتای فقیر را به کار بگمارد و  یک مقدار پول که ازین بابت اضافه میشد برای پسرش بدهد و پسرش جای دیگر کار بکند.

ضیاع منابع یا Wasted Resources

حد اقل قیمت باعث میشود که مقدار اضافه مانده یک متاع را دولت بخرد و شاید در  حالات که آنرا صادر کرده نتواند، تخریب نماید و یا هم بیجا به مصرف برساند. همچنن ادر کشور های که حد اقل مزد تعیین شده است کارفرمایان تعداد کارگران خود را کاهش میدهند و یا آنها را به ساعات کمتر به کار میگمارند که باعث بیکاری و ضیاع وقت بخاطر جستجوی کار میگردد.

کیفیت بلند ناخواسته شده یا inefficiently high quality

وقتی حد اقل قیمت ها کنترول شود عرضه کننده ها برای اینکه قیمت بلند را جبران کنند، کیفیت متاع را بلند میبرند ولی مستفدین اصلا به این کیفیت بلند ضرورت ندارند برای اینکه آنها حاضرند کیفیت پایینتر را با نرخ کمتر بخرند. زمانی که مسافرت هوایی فرا قاره یی قیمت بلند داشت، شرکت های هوایی سهولیت های اضافی و غذا های  بی مورد را حین پرواز فراهم میساختند تا قیمت بلند تکت طیاره را جبران کنند ولی با آنهم تعداد مسافرین کم بودند و سهولیات به هدر میرفت.

Black Market/Black Labor بازار سیاه کار

وقتی که حد اقل مزد تحمیل شود یک تعداد افراد بیکار از سبب این پالیسی به تنگ میایند و با کارفرمایان معامله سیاه میکنند طوریکه مخفیانه با آنها کار میکنند و مزد پایین تر از مزد قانونی اخذ مینمایند.

حد اقل مزد در اروپا خصوصا در ایتالیا و هسپانیا مشکلاتی زیادی را ایجاد کرده است. در این کشور ها مزد نقطه توازن (مزد که در آن عرضه تقاضا را مرفوع میکند) خیلی پایین تر از حد اقل مزد است وبه همین منظور اکثر کارفرمایان، کارگران را به شکل غیر قانونی به کار میگمارند. همچنان در اکثریت شرکت ها، تقاعد و بیمه تداوی قانونی را نمیپردازند.  گفته میشود که یک سوم کارگران هسپانوی به شکل غیر قانونی به کار گماشته شده اند و به مزد کمتر از مزد قانونی قناعت میکنند. در ایتالیا حد اقل مزد صرف به شرکت های تعمیل میشود که کارگران شان 15 یا بیشتر باشد، به همین سبب بیشتر شرکت ها نمیخواهند بزرگ شوند و در همین حدود فعالیت خود را نگه میدارند.


شکل (9) حد اقل مزد در کشور های مختلف

کنترول مقداریا Quota

حالتی را  گویند که دولت مقدار خرید و فروش یک جنس را به عوض قیمت آن کنترول میکنند. مثلا برای اینکه ازدحام شهر نیویارک کنترول شود حکومت محلی صرف به تعداد 8 میلیون سواری تکسی (سواری های تکسی را یکسان فرض نموده ایم) را سالانه اجازه میدهد . این محدودیت را توسط محدود ساختن جواز تکسی که تقریبا 13089 جواز در تمام شهر توزیع شده است، به وجود میاورند.  در محدوده ۸ میلیون سواری سالانه قیمت عرضه 4 دالر و قیمت تقاضا 6 دالر میباشد. یک تعداد تکسی ها لیسانس شان را به دیگران به کرایه میدهند فلهذا کسانی که این لیسانس را به کرایه میگیرند. بعضی از دریوران تکسی که لیسانس خود را کرایه میدهند در هر سواری 2 دالر از بابت کرایه لیسانس خود به دست میاورند. یعنی 6-4=2

Wedge

عبارت از تفاوت میان قیمت تقاضا و قیمت عرضه حین وضع کووتا (یا محدودیت بالای مقدار) استا.

Quota Rent کرایه کووتا

عبارت از مقدار پول است که دارنده لیسانس بخاطر داشتن لیسانس خود به دست میاورد

تاثیرات سوء کووتا:

کووتا یا محدودیت مقدار نیز مانند وضع محدودیت در قیمت تاثیرات سوء به بار میاورد.  یک مقدار زیاد متاع بعد از وضع محدودیت به فروش نمیرسد که این یک زیان یا Deadweight loss  است. همچنان یک تعداد فعالیت های غیر قانونی و سیاه نیز رواج پیدا کرده میتواند.  یکی از زیان های بزرگ آن مشکلات برای متقاضیان است که دسترسی شان به متاع محدود میگردد.

شکل – 10  

شکل 10: تاثیرات کووتا بالای معاملات تکسی

اضرار وضع محدودیت بالای مقدار عرضهQuota :

اولا این محدودیت یک مقدار عرضه را که متقاضیان حاضر به خریداری آن اند کم میسازد فلهذا داد و ستد کم میشود. از طرفی دیگر محدودیت بالای مقدار عرضه باعث بلند رفتن قیمت میشود که خریداران مجبورند آنرا بپردازند. مثلا در محدودیت تعداد جواز تکسی در شهر نیویارک راکبین مجبورند قیمت بالاتر را بپردازند.

قانون شکنی یکی از پدیده های دیگری ناگوار وضع محدودیت مقدار عرضه است. به طور مثال در سال های که محدودیت جواز در شهر نیویارک به شکل جدی وجود داشت یک تعداد وسایط به طور غیر قانونی فعالیت میکردند تا جوابگوی تقاضای بلند باشند.

مالیه:

مالیه عبارت از مقدار پول است که توسط حکومت از اشتراک کنند ه ګان مارکیت اخذ میګردد. دولت مالیه را بالای هر دو اشتراک کنند ه بازار یعنی فروشنده و خریدار وضع میکند و اینکه چه به چه تناسب تقسیم شود؛ به اساس تحلیل پالیسی ساز های اقتصاد صورت میگیرد.

مالیه بالای فروشنده ها:

فرض کنیم مالیه  0.5 دالر فی آیسکریم بالای فروشنده های آیسکریم وضع میشود در این صورت چون مصرف تولید آیسکریم برای فروشنده ها بلند میرود، آنها قیمت آیسکریم را از قیمت بازار که 3 دالر است به 3.3 دالر بلند میبرند. همچنان قبل از وضع مالیه روزانه 100 آیسکریم فروخته میشد چون قیمت بلند آیسکریم خرید و فروش آن را کم ساخت، صرف 90 دانه آن روزانه به فروش رسید. در این صورت کی نقص کرد؟

جواب:

 خریدار ضرر کرد زیرا به عوض 3 دالر 3.3 دالر پرداخت

فروشنده نیز تاوان کرد بخاطریکه بعد از اخذ 3.3 دالر فی آیسکریم 0.5 دلر آن را مالیه پرداخت و 2.8 دالر برایش باقی ماند که کمتر از نرخ بازار است.

پس به این نتیجه میرسیم که ولو مالیه صرف بالای فروشنده ها یا تولید کننده ها وضع گردد بار آن را هر دو (فروشنده و خریدار) برمیدارند.

مالیه بالای خریداران:

فرض کنیم که قیمت بازار برای یک آیسکریم 3 دالر است و  مالیه0.5 دالر فی آیسکریم صرف بالای خریداران وضع میشود. در این صورت خریداران مجبورند قیمت جمع  مالیه هر دو را بپردازند پس تقاضا برای مقدار آیسکریم در یک روز از 100 آیسکریم به  90 آیسکریم کاهش میابد. این نشان دهنده این است که معامله آیسکریم فروشی در بازار کم میشود.

فروشنده ها نیز نظر به تقاضای کم قیمت آن را پایین میاورند و در بدل هر آیسکریم قیمت کمتر به دست میاورند.

نتیجه این است که در حالت که مالیه صرف بالای خریداران وضع میشود تاوان آن به هردو شریک مارکیت میرسد.

ارتجاعیت:

اینکه مالیه به چه اندازه بالای فروشنده و به چه اندازه بالای خریدار یک متاع تاثیر دارد، به ارتجاعیت عرضه و تقاضا همان متاع ربط میګیرد. اګر فروشنده های یک جنس خود را خوبتر در مقابل مالیه عیار کرده بتوانند (ارتجاعیت عرضه وجود داشته باشد) در این صورت سهم بیشتر مالیه را خریداران میپردازند. برعکس اګر ارتجاعیت (قابلیت عیار ساختن) خریداران یک متاع بیشتر باشد سهم بیشتر را مالیه را فروشنده ها تحمل میشوند.

ارتجاعیت تقاضا:

به این معنی است که در صورت وضع مالیه و بلند رفتن قیمت آن خریداران راهها بدیل دیگر دارند و یا اجناس معاوض دیگر وجود دارد که به عوض آن خریداری نمایند.

ارتجاعیت عرضه:

به این معنی است که اگر مالیه بالای یک متاع وضع شود عرضه کنند گان راه گریز و چاره دارند تا از اثر مالیه شانه خالی کنند.

مثال اول: مالیه بالای عواید یا معاشات مامورین:

در این صورت چون مامورین چاره دیگر ندارند سهم بیشتر مالیه را میپردازند. یعنی عرضه ارتجاعیت دارد و لی تقاضا ندارد.

مثال دوم: مالیه بالای اشیایی خوشگذرانی:

اگر مالیه بیشتر بالای اشیای خوشگذرانی مانند قایق های تفریحی وضع شود، پولداران میتوانند به عوض آن از وسایل تفریحی دیگر استفاده کنند بناء اثر مالیه را زیادتر عرضه کننده ها تحمل میکنند . یعنی تقاضا ارتجاعیت دارد ولی عرضه ندارد.

تاثیر مالیه بالای بازار:

قبلا مطالعه نمودیم که چه مالیه بالای تولید کنند ها و چی هم بالای مصرف کننده ها وضع شود، تاثیر آن بالای هر دو جناح بازار خواهد بود. همچنان مطالعه نمودیم که اینکه مالیه بالای کدام جناح بیشتر تاثیر میکند به ارتجاعیت عرضه و تقاضا متاع ارتباط دارد. مالیه قیمت تولید و قیمت خریدار هر دو را بلند میبرد و به همین سبب هم عرضه و هم تقاضا کم میشود که این خود باعث کاهش معاملات در بازار میگردد. این کاهش معاملات در بازار را در اقتصاد به نام کاهش حجم بازار یاد میکنند.

مالیه فایده خریدار و فروشنده را کم میکند:

ما میدانیم که فایده خریدار Consumer Surplus عبارت از قیمت بازار منفی تمایل خرید است. به طور مثال اگر قیمت بازار یک جنس  20 دالر باشد و تمایل خرید خریدار به همان جنس 30 دالر باشد Consumer surplus  خریدار 20-30=10 میباشد. حال اگر به جنس متذکره مالیه وضع شود و قیمت آن بعد از وضع مالیه 23 دالر شود، فایده خریدار نیز 3 دالر کاهش میابد.

به همین ترتیب اگر قیمت یک جنس در بازار 20 دالر باشد و تمایل فروش فروشنده (مصرف که بالای کتاب آمده است)  15 دالر باشد، Producer Surplus  5 دالر است. اگر بعد از وضع مالیه مصرف کتاب به 17 دالر بالا برود، فایده فروشنده به 3 دالر کاهش خواهد یافت. پس به نتیجه میرسیم که مالیه هردو یعنی Producer Surplus   و Consumer Surplus را کم میکند.

شکل ۱۲: نشاندهنده کاهش فایده خریدار و فایده فروشنده بعد از وضع مالیه است

مقدار عواید که حکومت از مالیه جمع میکند:

این عواید در گراف نشان داده شده که مساوی است به مقدار مالیه وضع شده ضرب در مقدار جنس فروخته شده که حاصل آن به شکل مربع تاریک رسم شده است. این مقدار مالیات در مصارف عامه مانند مکاتب، شفاخانه ها و ساختن سرک ها استفاده میشود.

مثلا عواید مالیه بالای خرید و فروش بایسکل ها را در یک سال محاسبه میکنیم. فرض کنیم که مالیه بالای یک بایسکل 20 دالر است و هر سال 150000 بایسکل به فروش میرسد:

عواید از مالیه سالانه بالای بایسکل مساوی است به

Revenue = Tax X Quantity sold

R= T x Q

R= 20 x 150,000

R= 3,000,000

پس این عواید مساوی به ۳ میلیون دالر میشود

بحث های سیاسی در مورد مالیه مزد (عواید):

معمولا در وقت انتخابات بعضی از احزاب طرفدار مالیه بلند بالای مزد و دیگران خواهان مالیه کمتر میباشند. طرفداران مالیه بلند ادعا میکنند که مردم به هر حالت حاضر به کار استند و مالیه بلند باعث بلند بردن عواید ملی میشود که بعدا میتواند باعث رفاه جامعه شود. برخلاف طرفداران مالیه کم بالای مزد استدلال میکنند که در صورت مالیه بلند بالای مزد، مزد کم میشود و عده از زنان ترجیح خواهند داد که به عوض کار در بیرون از اطفال خود پرستاری کنند و از استخدام پرستار صرف نظر خواهند کرد. همچنان سالخورده ها و متقاعدین کمتر با مزد کمتر علاقه به کار میداشته باشند. به همین صورت کار های غیر قانونی و مخفی نیز رواج پیدا خواهد کرد.

از دید علم اقتصاد، طرفداران مالیه بلند ادعاء میکنند که عرضه کار ارتجاعیت ندارد و طرفداران مالیه کم بالای مزد فکر میکنند که عرضه کار ارتجاعیت دارد.

تجارت بین المللی:

برای اینکه تجارت بین الملی و مسائل اقتصادی در باره آن به شکل درست درک شود، یک کشور خیالی را در نظر میگیریم و نام آن را خیالستان میگذاریم:

کشور خیالستان تولید خوب البسه دارد و در بازار هایشان کاملا البسه  تولید خود شان به فروش میرسد. کشور خیالستان هیچ واردات و صادرات البسه ندارد. حال فرض کنیم در خیالستان انتخابات صورت گرفت و یک رییس جمهور نو به نام خیال الدین انتخاب شد. خیال الدین حین کمپاین انتخاباتی اش وعده داده بود که در عرصه بازار البسه تغییرات لازم را خواهد آورد. برای اینکه به وعده اش وفا کرده باشد مشاورین اقتصادی خویش را دعوت مینماید و سوال های ذیل را میپرسد:

-          اگر ما البسه وارد کنیم به قیمت البسه و مقدار مصرف آن چه تغییراتی خواهد آمد؟

-          آیا فایده تجارت بین المللی آزاد در قسمت البسه به نفع ما خواهد بود و نفع آن از ضرر آن زیادتر خواهد بود؟

-          آیا تعرفه یا مالیه بالای واردات البسه لازم است؟

قیمت جهانی و قیمت وطنی (صادرات و واردات):

برای اینکه مشاورین خیال الدین مشوره درست داده بتوانند، آنها قیمت جهانی البسه (قیمت البسه در بازار های خارجی) را با قیمت وطنی (قیمت البسه در بازار های داخلی) آن مقایسه خواهند کرد.  اگر دریافت گردید که قیمت وطنی البسه بیشتر باشد (یعنی مصرف تولید البسه در داخل کم باشد) و قیمت خارجی آن زیاد باشد، مشاورین به صادرات آن نظر خواهند داد و برعکس اگر قیمت داخلی البسه از قیمت خارجی آن بلند باشد ( یعنی مصرف تولید در داخل بلند تر است) آنها به واردات البسه مشوره خواهند داد. 

تجارت بین المللی:

برای اینکه تجارت بین الملی و مسائل اقتصادی در باره آن به شکل درست درک شود، یک کشور خیالی را در نظر میگیریم و نام آن را خیالستان میگذاریم:

کشور خیالستان تولید خوب البسه دارد و در بازار هایشان کاملا البسه  تولید خود شان به فروش میرسد. کشور خیالستان هیچ واردات و صادرات البسه ندارد. حال فرض کنیم در خیالستان انتخابات صورت گرفت و یک رییس جمهور نو به نام خیال الدین انتخاب شد. خیال الدین حین کمپاین انتخاباتی اش وعده داده بود که در عرصه بازار البسه تغییرات لازم را خواهد آورد. برای اینکه به وعده اش وفا کرده باشد مشاورین اقتصادی خویش را دعوت مینماید و سوال های ذیل را میپرسد:

-          اگر ما البسه وارد کنیم به قیمت البسه و مقدار مصرف آن چه تغییراتی خواهد آمد؟

-          آیا فایده تجارت بین المللی آزاد در قسمت البسه به نفع ما خواهد بود و نفع آن از ضرر آن زیادتر خواهد بود؟

-          آیا تعرفه یا مالیه بالای واردات البسه لازم است؟

قیمت جهانی و قیمت وطنی (صادرات و واردات):

برای اینکه مشاورین خیال الدین مشوره درست داده بتوانند، آنها قیمت جهانی البسه (قیمت البسه در بازار های خارجی) را با قیمت وطنی (قیمت البسه در بازار های داخلی) آن مقایسه خواهند کرد.  اگر دریافت گردید که قیمت وطنی البسه بیشتر باشد (یعنی مصرف تولید البسه در داخل کم باشد) و قیمت خارجی آن زیاد باشد، مشاورین به صادرات آن نظر خواهند داد و برعکس اگر قیمت داخلی البسه از قیمت خارجی آن بلند باشد ( یعنی مصرف تولید در داخل بلند تر است) آنها به واردات البسه مشوره خواهند داد. 

بنادر آزاد در کشور خیالستان:

بعد از مطالعه بازار های جهان، مشاورین خیالستان دریافتند که قیمت البسه در جهان بلند تر است.  خیالستان تجارت آزاد را آغاز نمود و بنادر باز شد. بازار البسه خیالستان به بازار البسه جهان یکجا شد و متعاقبا قیمت البسه در داخل کشور نیز  نظر به قیمت های جهانی (world price) بلند رفت. کی ضرر کرد و کی نقص؟

بعد از آغاز تجارت آزاد البسه، تولید کننده گان البسه خیالستان فایده بیشتر گرفتند زیرا آن را به نرخ بلند تر میفروشند و Producer Surplus بلند میرود. برعکس خریداران یا مصرف کننده گان آن ضرر میکنند زیرا آنرا به قیمت جهانی (که قیمت بلند تر است) میخرند پس Consumer Surplus پایین میاید. این موضوع در ذیل به شکل گراف نشان داده شده است. ولی باید به یاد داشته باشیم که چون همیشه ضرر را که خریداران متقبل میشوند از فایده تولید کننده گان کمتر میباشد بناء رفاه اقتصادی Economic Well-being  خوبتر میشود.

شکل 13: کاهش در Consumer Surplus و ازدیاد در Producer Surplus  بعد از آغاز تجارت آزاد البسه در خیالستان:

تجارت بین المللی:

برای اینکه تجارت بین الملی و مسائل اقتصادی در باره آن به شکل درست درک شود، یک کشور خیالی را در نظر میگیریم و نام آن را خیالستان میگذاریم:

کشور خیالستان تولید خوب البسه دارد و در بازار هایشان کاملا البسه  تولید خود شان به فروش میرسد. کشور خیالستان هیچ واردات و صادرات البسه ندارد. حال فرض کنیم در خیالستان انتخابات صورت گرفت و یک رییس جمهور نو به نام خیال الدین انتخاب شد. خیال الدین حین کمپاین انتخاباتی اش وعده داده بود که در عرصه بازار البسه تغییرات لازم را خواهد آورد. برای اینکه به وعده اش وفا کرده باشد مشاورین اقتصادی خویش را دعوت مینماید و سوال های ذیل را میپرسد:

-          اگر ما البسه وارد کنیم به قیمت البسه و مقدار مصرف آن چه تغییراتی خواهد آمد؟

-          آیا فایده تجارت بین المللی آزاد در قسمت البسه به نفع ما خواهد بود و نفع آن از ضرر آن زیادتر خواهد بود؟

-          آیا تعرفه یا مالیه بالای واردات البسه لازم است؟

قیمت جهانی و قیمت وطنی (صادرات و واردات):

برای اینکه مشاورین خیال الدین مشوره درست داده بتوانند، آنها قیمت جهانی البسه (قیمت البسه در بازار های خارجی) را با قیمت وطنی (قیمت البسه در بازار های داخلی) آن مقایسه خواهند کرد.  اگر دریافت گردید که قیمت وطنی البسه بیشتر باشد (یعنی مصرف تولید البسه در داخل کم باشد) و قیمت خارجی آن زیاد باشد، مشاورین به صادرات آن نظر خواهند داد و برعکس اگر قیمت داخلی البسه از قیمت خارجی آن بلند باشد ( یعنی مصرف تولید در داخل بلند تر است) آنها به واردات البسه مشوره خواهند داد. 

بنادر آزاد در کشور خیالستان:

بعد از مطالعه بازار های جهان، مشاورین خیالستان دریافتند که قیمت البسه در جهان بلند تر است.  خیالستان تجارت آزاد را آغاز نمود و بنادر باز شد. بازار البسه خیالستان به بازار البسه جهان یکجا شد و متعاقبا قیمت البسه در داخل کشور نیز  نظر به قیمت های جهانی (world price) بلند رفت. کی ضرر کرد و کی نقص؟

بعد از آغاز تجارت آزاد البسه، تولید کننده گان البسه خیالستان فایده بیشتر گرفتند زیرا آن را به نرخ بلند تر میفروشند و Producer Surplus بلند میرود. برعکس خریداران یا مصرف کننده گان آن ضرر میکنند زیرا آنرا به قیمت جهانی (که قیمت بلند تر است) میخرند پس Consumer Surplus پایین میاید. این موضوع در ذیل به شکل گراف نشان داده شده است. ولی باید به یاد داشته باشیم که چون همیشه ضرر را که خریداران متقبل میشوند از فایده تولید کننده گان کمتر میباشد بناء رفاه اقتصادی Economic Well-being  خوبتر میشود.

شکل 13: کاهش در Consumer Surplus و ازدیاد در Producer Surplus  بعد از آغاز تجارت آزاد البسه در خیالستان:

وقتی که قیمت البسه در خارج از خیالستان ارزان تر باشد:

حال فرض میکنیم قیمت جهانی البسه ارزان تر از قیمت وطنی خیالستان است. در این صورت چون بنادر باز شده است و بازار وطنی با بازار جهانی مخلوط شده است، قیمت داخلی البسه نیز پایین خواهد افتاد یعنی مردم خیالستان البسه را ارزان تر خواهند خرید و تولید کننده گان خیالستان آنرا ارزان تر خواهد فروخت. اثرات آن کم شدن Producer Surplus  و زیاد شدن  Consumer Surplus  خواهد بود.

شکل 14: زیاد شدن فایده مصرف کننده گان و کم شدن فایده تولید کننده گان حین باز شدن بنادر خیالستان:

تاثیرات قیمت های پایین بالای رفاه اقتصادی داخلی:

اگر چه حین باز شدن بنادر و آزاد شدن البسه تولید کننده گان از سبب قیمت ارزان جهانی نقص میکنند یا Producer Surplus  شان کم میشود، و مصرف کننده گان فایده میکنند، رفاه اقتصادی عمومی خوب میشود زیرا نقص نقص کننده گان از فایده فایده کننده گان کمتر است.

وقتی که قیمت البسه در خارج از خیالستان ارزان تر باشد:

حال فرض میکنیم قیمت جهانی البسه ارزان تر از قیمت وطنی خیالستان است. در این صورت چون بنادر باز شده است و بازار وطنی با بازار جهانی مخلوط شده است، قیمت داخلی البسه نیز پایین خواهد افتاد یعنی مردم خیالستان البسه را ارزان تر خواهند خرید و تولید کننده گان خیالستان آنرا ارزان تر خواهد فروخت. اثرات آن کم شدن Producer Surplus  و زیاد شدن  Consumer Surplus  خواهد بود.

شکل 14: زیاد شدن فایده مصرف کننده گان و کم شدن فایده تولید کننده گان حین باز شدن بنادر خیالستان:

تاثیرات قیمت های پایین بالای رفاه اقتصادی داخلی:

اگر چه حین باز شدن بنادر و آزاد شدن البسه تولید کننده گان از سبب قیمت ارزان جهانی نقص میکنند یا Producer Surplus  شان کم میشود، و مصرف کننده گان فایده میکنند، رفاه اقتصادی عمومی خوب میشود زیرا نقص نقص کننده گان از فایده فایده کننده گان کمتر است.

تعرفه گمرکی Tariff

تعرفه گمرکی عبارت از مالیه است که بالای اجناس وضع میشود که در بیرون از کشور ساخته میشوند و در داخل کشور مصرف میشوند. یا به عباره دیگر مالیه بالای واردات را تعرفه گمرکی مینامند.  حال فرض کنیم قیمت دسکتش در خارج از خیالستان 10 دالر و در داخل 13دالر بود و حکومت واردات آن را آغاز کرد. قیمت یک جوره دستکش در داخل و خارج خیالستان یکسان شد (یعنی10 دالر). حکومت بخاطر اینکه از یک طرف تولید کننده گان داخلی را تقویه کرده باشد و از طرف دیگر عایدات ملی را بلند برده باشد، مالیه 2دالر بالای هر جوره دستکش خارجی وضع میکند.

قیمت داخلی دستکش= قیمت جهانی+ تعرفه گمرکی

قیمت داخلی دستکش= 10+ 2

قیمت داخلی= 12

بعد از وضع تعرفه تولید کنند ه گان فایده بیشتر میگیرند زیرا قیمت ها بلند میروند ولی مصرف کننده گان ضرر میکنند. به هر حال تعرفه در بعضی موارد لازم است و حکومت ها عواید زیادی ازین بابت به دست میاورند. از تعرفه گمرکی برای نجات تولید کننده گان خورد داخلی نیز استفاده میشود تا بتوانند در مقابل قیمت های جهانی رقابت کنند.

Import Quota یا محدودیت واردات

محدودیت واردات عبارت از حالتی است که حکومت مقدار معین یک جنس را اجازه وارد شدن میدهد. به طور مثال افغانستان سالانه صرف 20000 تن سیب را اجازه وارد شدن میدهد. کووتای واردات به دو طریق صورت میگیرد:

1.      محدود ساختن واردات از طریق گمرکات

2.      محدود ساختن واردات از طریق توزیع جواز واردات

نوع اول برای حکومت کدام عواید مستقیم به بار نمی آورد ولی در نوع دوم حکومت میتواند جواز واردات را بالای تجار بفروشد و عواید به دست بیاورد.

ازین میتود نیز برای محدود ساختن واردات و حمایت از تولید کنندگان داخلی استفاده میشود.  در نتیجه این محدودیت قیمت ها بلند میرود و واردات کاهش میابد.

جواب سه سوال رییس جمهور خیالستان:

ما و شما به یاد داریم که رییس جمهور خیالستان از مشاورین خود در مورد تجارت آزاد با خارج یک سلسله سوال های کرده بود. مشاورین بعد از مطالعه و تدقیق قرار ذیل جواب دادند:

1. سوال اول: اگر تجارت آزاد البسه  با خارج یک امتعه آغاز شود قیمت ها چه تغییر خواهد کرد و مقدار مصرف چه تغییر خواهد کرد؟

جواب مشاورین: اگر قیمت جهانی البسه بلند تر باشد در این صورت قیمت داخلی نیز بلند میشود و صادرات البسه آغاز میشود مصرف البسه در خیالستان کم خواهد شد.

اگر قیمت جهانی البسه پایین تر باشد در این صورت قیمت داخلی پایین میاید و با قیمت جهانی مساوی میشود. واردات البسه آغاز میشود.زیرا برتری مقایسوی کشور دیگر در تولید البسه خوبتر است. مصرف البسه در داخل بلند میردو و تولید داخلی کاهش میابد یا شاید تولید کننده گان داخلی کاملا ورشکست شوند.

2. سوال دوم: کی از تجارت آزاد با خارج البسه نفع خواهد برد و کی زیاد خواهد کرد؟

جواب مشاورین: اگر قیمت ها بالا بروند تولید کننده گان نفع میبرند و مصرف کننده گان زیان میکنند و برعکس اگر قیمت ها پایین بیایند تولید کننده گان زیان میکنند و مصرف کننده گان خیالیستان نفع میبرند.

3. سوال سوم: آیا وضع تعرفه بالای واردات البسه لازم است؟

جواب مشاورین: اگر قیمت ها در خارج ارزان تر باشد و واردات آغاز گردد ممکن تعرفه باعث حمایت تولید کنند ه گان داخلی بلند بردن عواید حکومت شود. ولی ضرر را که مصرف کننده گان متحمل میشوند نیز باید فراموش نکرد.

فواید تجارت آزاد:

وقتی یک کشور تجارت آزاد را با خارج آغاز نماید در امتعه داخلی آن تنوع به وجود میاید و مستفدین یا مستهلکین میتوانند از انواع مختلف اجناس لذب ببند. از طرفی دیگر رقابت با خارج باعث بهبود ظرفیت تولید در داخل میشود و کیفیت بلند میرود. همچنان  چون تکنالوژی را نمیتوان در هر جا ساخت، ولی تجارت آزاد زمینه انتقال تکنالوژی را مساعد میسازد. 

فواید تجارت آزاد:

یک تعداد مشاورین اقتصادی رییس جمهور خیالستان نظر دادند که تجارت بین الملی در عرصه البسه باید محدود و یا کاملا قطع شود زیرا آنها استدلال کردند که این کار باعث ارزانی اجناس و بالاخره کاهش تولید داخلی میگردد. کاهش تولید داخلی باعث ازدیاد بیکاری میگردد.

باآن هم تعدادی دیگر مشاورین طرفدار تجارت آزاد البسه بودند و گفتند که اگر چه خیالستان برتری تولیدی در البسه ندارد و تولید آن کم خواهد شد ولی این کشور میتواند در عرصه تولید گوشت و محصولات حیوانی برتری خود را رشد بدهد و برای مردم که از تولید البسه بیکار شده اند دوباره کار پیدا شود.

خود کفایی:

عده از اقتصاد دانها میگویند کشور ها باید در امتعه ضروری تجارت آزاد با خارج نداشته باشد تا در وقت خرابی روابط و قطع صادرات از طرف کشور های دیگر به بحران مواجه نشوند. مثلا واردات گندم و وسایل نظامی یک کشور حیاتی بوده و کشور باید ازین بابت خود کفای باشد.

جواب این تیوری: با وجود مهم بودن این اشیاء،  معمولا این ادعا ها توسط تولید کننده گان میشوند نه توسط مستفدین اصلی و هدف اساسی آن دفاع از تولیدات داخلی و مفاد آن است.

محافظت تولیدکننده های خورد:

برای اینکه با فابریکه های بیرونی رقابت کرده بتوانند و به پختگی برسند باید تجارت بین المللی برای مدتی توقف داده شود. این تیوری میگوید که اگر فابریکه های خورد محافظت نشوند نقص خواهند کرد و ورشکست خواهند شد. ولی مخالفین این تیوری میگویند که هر فابریکه خورد در کوتاه مدت نقص میکند و بگذارید که به سعی خودش به پختگی برسد.

محافظت تولیدکننده های خورد:

برای اینکه با فابریکه های بیرونی رقابت کرده بتوانند و به پختگی برسند باید تجارت بین المللی برای مدتی توقف داده شود. این تیوری میگوید که اگر فابریکه های خورد محافظت نشوند نقص خواهند کرد و ورشکست خواهند شد. ولی مخالفین این تیوری میگویند که هر فابریکه خورد در کوتاه مدت نقص میکند و بگذارید که به سعی خودش به پختگی برسد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد