نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است
رفت و برگشت سراسیمه که دنیا تنگ است مطمئن باش که مهرت نرود از دل من
مگر آن روز که در خاک شود منزل منشب به تنگ از ناله ام خلقی که این فریاد کیست؟
زان میان یک تن نمی پرسد که از بیداد کیست؟ ناله را هرچند می خواهم که پنهانی کشم
سینه می گوید که من تنگ آمدم، فریاد کن.