برف های بهاری

تک بیت های قشنگ. طرح های عاشقانه و موضوعات آموزشی

برف های بهاری

تک بیت های قشنگ. طرح های عاشقانه و موضوعات آموزشی

Dorer!

When I'm with you,
eternity is a step away,
my love continues to grow,
with each passing day.

This treasure of love,
I cherish within my soul,
how much I love you...
you'll never really know.

You bring a joy to my heart,
I've never felt before,
with each touch of your hand,
I love you more and more.

Whenever we say goodbye,
whenever we part,
know I hold you dearly,
deep inside my heart.

So these seven words,
I pray you hold true,
"Forever And Always,
I Will Love You." 

 

 Best Regards,   

omid Rasa

‌Beautiful English Quots

The most destructive habit:..........Worry

The greatest Joy........... Giving

The greatest loss............Loss of self-respect 

The most satisfying work........ ......... ...Helping others

The ugliest personality trait....... ......... ....Selfishness

The most endangered species..... ...Dedicated leaders



Our greatest natural resource.... ......... .......Our youth

The greatest "shot in the arm"........ ...Encouragement

The greatest problem to overcome.... ........ Fear

 

The most effective sleeping pill........ .Peace of mind

The most crippling failure disease..... ......... ..Excuses

The most powerful force in life........ Love

 

The most dangerous pariah.............A gossiper

The world's most incredible computer.... . ...The brain

The worst thing to be without..... .. .......... .. Hope

The deadliest weapon................ .....The tongue

The two most power-filled words....... .......... ."I Can"

The greatest asset....... ......... .......... ......... ........Faith

 

The most worthless emotion..... ......... .........Self- pity

The most beautiful attire...... . ........SMILE!

The most prized possession.. .......... ......... ... Integrity

 

The most powerful channel of communication. Prayer

The most contagious spirit...... .......... .....Enthusiasm

دوبیتی ۱۳۹۱/۳/۱۰

فلک برمن بگو تنها ترین کیست؟ 

بجز یارم قشنگ و نازنین کیست؟ 

فلکْ! دانم که من تنهاترینم! 

فقط گو غیر یارم بهترین کیست؟

جوک های قشنگ و فکاهی های خنده دار!

خروس :
 روزی خروس را زندانی کردند دگرخروس ها رفتند به دیدن گفتن چرا چه شده و گفت والا از جیبم عکس ماکیان را پیدا کردند. 

موش:

روزی از روز ها موش به شدت و عصبانی در جنگل روان بود که ناگهان روبا آمد و گفت:
 چه گپ شده رفیق؟
 موش گفت:
ولا شیر را کشته اند بالای من تهمت بسته اند که من کشته ام. 

.

از همسایه

یک نویسنده برای اولین بار کتاب خود چا پ  کرده بود وهمزمان خانمش هم ولادت کرده بود  دوستانش از طرف شب به تبریکی آمدند  او فکر میکرد که از خاطر کتاب آمده اند با شکسته نفسی گفت باور کنید در این مورد من هیچ دخالت نداشتم خانمم و جان آغا همسایه ما بسیار زحمت کشیدند که من ازایشان تشکری میکنم.

.

   معلم

معلم دری از شاگردی پرسید : جمله ی من حمام میروم ، تو حمام میروی ، او حمام میرود چه زمانی است ؟ شاگرد گفت : معلم صاحب ! حاجت به پرسیدن نیست معلومدار روز جمعه است دگه

.

خانم وشوهر: 

خانمی بالای شوهر خود شک داشت بعدازخریدن موبایل به  

شوهرش زنگ زد:
شوهر: اگرزن هستی یک پف کن اگرمردهستی دو پف. 

 خانمش یک پف کرد. 

 اگرمرادوست داری یک پف کن درغیر آن دوپف. 

 خانم یک پف کرد. 

مرد گفت: در فروشگاه منتظرهستم اگرمیایی یک پف کن اگرنمی آی دوپف. 

 خانم یک پف کرد. 

 مرد به خانه آمدوگفت: او زن کالای من کجاست؟ 

 من کار عاجل دارم!
 خانم گفت: اگر سوته ره خوش داری یک پوف کن اگر دسته جارو را خوش داری دوپف!
  

 

 

.

مرض بی تفاوتی

یک مرد نزد داکتر رفت و گفت: داکتر صایب مره مرض بى تفاوتى گرفته، داکتر گفت : این چى قسمى مرض است؟ , یک مثال خو بتی!

مرد جواب داد : مثال اینست که فعلاً جناب شما در مقابل بنده هیچ گویی نیستید! 

.

یخچال

چهار نفرکه قبلاًمرده بودند بین خود گفتند که بیاید قصه مردن خودرا بکنیم. اولی گفت که من را موتر زد دومی گفت که من مریض بودم سومی گفت که من بعدآ میگویم چهارمی گفت که درد من زیاد است گفت من نو عروسی کرده بودم بعد از مدت کم خبر شدم که خانم ام باکسی دیگر روابط دارد.تصادف روزی در نزدیک خانه ان مرد را دیدم که داخل خانه من شد به عجله به خانه رفتم مگرهرقدر ان مرد را جستجو کردم نیافتم در همین جا نفس من برامد مردم در همین وقت مرده سومی سرخود را بلند کرد وگفت که شمار ا خدا زده بود اگریخچال را باز میکردید نه شما میمردید و نه من 

.

احمق!

احمقی  با یک موتر تصادف میکنه پولیس میایه میگه : کدام تان مقصر بودید؟؟؟  احمق میگه والله نمیدانم من خو خواب بودم از این اقا بپرس !

همسایه داری!

روزی دختر هم سایه خانه همسایه خود رفت و گفت که قیچی تان را بدهید .
هم سایه : ایا شما قیچی ندارید ؟
دخترک: داریم ولی مادرم با آن سر قطی روغن را باز نمی کند چرا که خراب میشود.  

.

.

کودن!

کودنی داخل باغ شد خواست چیزی بدزدد. چند چیزی هنوز نبرداشته بود که صاحب باغ اورا دید. دزد متوجه شد که صاحب باغ میخواهد اورا گرفتارکند. رو به فرار نهاد خواست از دیوار باغ بالا بپرد. چون دیوار بسیار بلند بود و شخص وارخطا نتوانست بالا شود. برای فرار چاره سنجید نشد. بالاخره دید در کنج محوطه باغ خری ایستاده است به عجله خود را انجا رسانید و در زیر پای خر خوابید. صاحب باغ به او رسید و گفت بلند شو احمق! 
کودن گفت : من چوچه خر استم.
صاحب باغ گفت بخی! گپ های لوده لوده نزن این خر نر است.
دزد گفت: والده ام سالهاست وفات کرده فعلا با قبله گاه صایب زندگی میکنم. 

جبهه جنگ

روزی در یکی از جبهات جنگ قسیم خان با دوستش احمد شاه از جا ئی عبور میکر دند وبرای رفع خستگی کنار جویی نشستند در همین میان بادی با صدای بلنــد از دوستش خارج شــد فــوراً د وستش سنگی برداشت و د رجایی که نشسته بــــود محکم کـــوبید ـ قسیم گفت: صدا را از بین بـــردی حالا د ر فــکر از بین بــرد ن بویش هم باش

صنعت ادبی تکرا در اشعار

حسن تکرا در اشعار: 

 

زپیچا پیچ زلفت پیچ در پیچ است کارمن 

چرا با زلف پر پیچت پیچ دیگری پیچی؟ 

دم به دم دم را غنیمت دان همدم شو به دم 

همدم  دم شو دم را دم به دم بی دم مدم 

زچشمت چشم آن دارم که از چشمت نیندازی 

به چشمانت که چشمانم به چشمان تو می نازد